✍️ احادیث در مورد ایمان و اسلام، و معنی آنها و درجات و حدود آنها را در ادامه مطالعه فرمایید…
مقدمه کتاب
رساله شریف شرایع الاسلام در مهمات احکام ایمان
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ الحمد لله الذي هدانى الى تألیف شرایع الاسلام وارشدني على ترجمة بعض الاحاديث فى مهمات الاحكام والصلوة والسلام على محمد سید الانبياء الكرام و على آله و اولاده ائمة الانام و اللعن على ظالميهم من الان إلى يوم القيام.
✍️ و بعد چنین میگوید احقر فانی حسین بن نصرالله الموسوی عرب باغی که در احادیث صحیحه ی بسیار عمل بر احکام اسلام را شرط ایمان قرار داده اند و ایمان را موقوف بر عمل نمودن بر واجبات و اجتناب از محرمات فرمودند ؛
احادیث در مورد ایمان و این که ایمان تنها گفتن شهادتین نیست
✅️ از آن جمله در کافی در حدیث صحیح خود از سلام جعفی روایت نموده که سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام؛
که ایمان عبارت از کدام چیز است ؟
پس فرمود؛ ایمان این است که شخص اطاعت نماید به خداوند تعالی و معصیت نکند بر فرمایشات او.
- کافی ج 2 ص 33 ح 3 | وافی ج 4 ص 99
✅️ و ايضا در حدیث صحیح از کنانی از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که عرض نمودند به حضرت امیر المؤمنین علیه السلام؛
که هر که شهادت بر توحید و رسالة حضرت خاتم الانبياء صلواة الله عليه و آله نماید آیا آنکس مؤمن میشود یا نه ؟
آنحضرت فرمود ؛ پس واجبات خداوند تعالی چطور شد ؟! و بدون عمل بر واجبات ایمان نمیشود؛
و کنانی گفت که از آن حضرت شنیدم میفرمود که حضرت امیر المؤمنين علیه السلام فرمایش میکرد که؛
هر گاه ایمان کلام و شهادتین میبود پس در حق مؤمنین روزه و نماز و حلال و حرام نازل نمیشد و خداوند مؤمنان را بر این احکام مامور نمیفرمود؛
و باز کنانی گفت بر آن حضرت عرض کردم که ؛ در نزد ما یک قوم است و آنها میگویند که زمانی شخص شهادت بر توحيد و برسالة حضرت رسول خداوند صلی الله علیه و آله نمود پس آن کس مؤمن میشود؛
آنحضرت فرمود؛ پس چرا بر آنها حد زده میشود و چرا دست آنها بریده گردد و خداوند تعالی خلق نکرده يک مخلوقی که گرامی تر و عزیز تر باشد در نزد او از مؤمن پس بدرستیکه ملئکه خدمت گزاران مؤمنان است و قرب خداوند و جنت و حور العین از برای مؤمنان میباشد؛
و بعد از این آن حضرت فرمود؛ اگر شهادت بر توحيد و بر رسالت در ایمان کافی باشد پس چطور انکار کننده واجبات کافر میشود؟!
- کافی ج 2 ص 33 ح 2 | وافی ج 4 ص 103
احادیث در مورد ایمان و این که گناه و ایمان ضد همدیگر هستند
✅️ و ايضاً در کافی بسند صحیح خود از نعمان رازی روایت کرده که شنیدم حضرت صادق علیه السلام میفرمود که؛
هر که زنا بکند از ایمان بیرون میشود و هر که شراب بخورد از ایمان خارج میگردد و هر که یک روز با عمد و قصد روزه ماه رمضان را افطار نماید بیرون میرود از ایمان .
- کافی ج 2 ص 278 ح 5 | وافی ج 4 ص 112 | وسائل الشیعه ج 15 ص 322 ح 5
✅️ و باز از محمد بن حکیم روایت کرده که عرض نمودم به حضرت امام موسی کاظم علیه السلام که؛
آیا گناهان کبیره شخص را از ایمان خارج میکند یا نه ؟
حضرت فرمود؛ بلی و بلکه اصرار نمودن بر گناهان صغیره نیز از ایمان بیرون میکند و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده زنا نمی کند زنا کننده در حال ایمان و دزدی نمیکند دزد در حالتی که ایمان دارد .
- کافی ج 2 ص 284 ح 21 | وافی ج 4 ص 112
✅️ و ایضا در کافی از عبید بن زراره روایت کرده که ابن قيس ماصر و عمرو بن ذر و ابو حنيفه به حضور حضرت باقر علیه السلام وارد شدند پس ابن قیس بنای گفتگو نمود و گفت؛
ما جماعت اهل سنت اهل ملت خودمان و اهل دعوت خودمان را به سبب معصیت کردن و گناه نمودن از ایمان خارج نمیکنیم ؛
پس آنحضرت فرمود؛ ای پسر قیس آگاه باش بدرستیکه حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله هر آینه فرموده است که زنا کار در حال ایمان زنا نمیکند و دزد در حالتی که ایمان دارد دزدی نمیکند، پس تو ای پسر قیس و مصاحبان تو بر هر جایی که میل دارید و بر هر مذهب که مایل بوده اید بروید بر آن مذهب که شما با حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله مخالفت میکنید.
- کافی ج 2 ص 285 ح 22 | وافی ج 4 ص 113
احادیث در مورد ایمان و رسیدن مرگ در حین گناه کردن
✅️ و باز از عبدالله بن سنان روایت نموده که سؤال کردم از حضرت صادق علیه السلام که؛
شخص به گناه کبیره مرتکب میشود بعد از آن وفات میکند آیا این گناه آن شخص را از ایمان خارج میکند یا نه و يا در عذاب شريک قراردادگان میشود یا اینکه عذاب او مدت دارد و بعد از آن مدت تمام میشود؟
پس آنحضرت فرمود؛ هر كه مرتكب يک گناه کبیره شود و گمان نماید که آن حلال است آن کبیره او را از اسلام خارج میکند و با اشد عذاب معذب میشود مثل کفار و اگر اقرار نماید بر گناه بودن آن و در آن گناه فوت شود خارج میشود از ایمان و از اسلام خارج نمیشود و عذاب این از آن شخص اول کمتر میشود .
- کافی ج 2 ص 285 ح 23 | وافی ج 4 ص 113
✅️ و باز از معلی بن محمد روایت کرده که عرض کردند به حضرت صادق علیه السلام؛
آیا کسیکه بر گناه کبیره مرتکب میشود آن گناه کبیره او را از ایمان خارج میکند یا نه و عذاب او مثل عذاب شريک قرار دهندگان میشود و یا از برای عذاب او مدت است؟
آنحضرت فرمود؛ از اسلام خارج میشود زمانیکه گمان نماید حلال بودن گناه کبیره را و از این جهت با اشد عذاب معذب میگردد و اگر اقرار بکند بر گناه کبیره بودن آن و بر اینکه آن گناه بر او حرام است و اینکه او بسبب آن گناه معذب میشود و اینکه آن گناه بر او حلال نیست، پس در این فرض آن شخص معذب میشود برای آن گناه و اما عذاب او کمتر از عذاب اول میشود و از ایمان خارج میگردد و اما از اسلام خارج نمیشود.
- کافی ج 2 ص 280 ح 10 | وافی ج 4 ص 113
احادیث در مورد ایمان و در بیان درجات ایمان
✅️ و ايضاً از عمار بن ابی الاحوص روایت کرده که حضرت صادق علیه السلام فرموده که؛
خداوند تعالی ایمان را بر هفت چیز نهاده است یکی نیکوکاری و دیگری راستگوئی و سوم يقين بر فرمایشات حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله کردن و چهارم راضی شدن بر اوامر و نواهی خداوند و دیگر وفا کردن به فرمایشات آن حضرت و دیگر علم و هفتم حلم است ؛
و بعد از این قسمت فرموده این هفت چیز را در میان مردمان پس هر که در او این هفت چیز بوده باشد ایمان او کامل است و از برای بعض مردمان دیگر دو سهم است و از برای دیگری سه سهم تا اینکه برسند بر هفت سهم؛
و بعد از این فرمود؛ حمل نکنید به صاحب يک سهم دو سهم را و به صاحب دو سهم سه سهم را تا اینکه مردمان بر مشقت وارد نشوند.
- کافی ج 2 ص 42 ح 1 | وافی ج 4 ص 129 | وسائل الشیعه ج 16 ص 159
✅️ و ایضاً از سدیر روایت کرده که حضرت باقر علیه السلام فرمود؛
بدرستیکه مؤمنان در ایمان درجات دارند بعضی از ایشان یکدرجه دارد و بعضی دیگر دو درجه و بعضی از ایشان سه درجه و بعض دیگر چهار درجه و بعض از ایشان پنج درجه و بعض دیگر شش درجه و بعض از آنها هفت درجه پس اگر تو به صاحب يک درجه حمل بکنی دو درجه را و به صاحب دو درجه سه درجه را و به صاحب سه درجه چهار درجه را و به صاحب چهار درجه پنج درجه را و به صاحب پنج درجه شش درجه را و به صاحب شش درجه هفت درجه را پس قدرت برداشتن ندارند و مؤمنان بر این درجات اند؛
- کافی ج 2 ص 45 ح 3 | وافی ج 4 ص 132
✅️ و باز عبدالعزیز روایت کرده که حضرت صادق علیه السلام بر او فرمود؛
بدرستیکه ایمان ده درجه است به منزله ی یک نردبان که درجه به درجه بالا میروند بر آن پس نگوید صاحب دو درجه به صاحب يک درجه که مؤمن نیستی تا اینکه به ده درجه برسند پس تو ساقط نکن آن كسی را كه از تو یک درجه پائین تر است در ایمان تا آنکه آنکسی که از تو بالاتر است تو را از ایمان ساقط نکند و زمانیکه دیدی کسی را که از تو یک درجه پائین تر است پس با مهربانی او را به خودت برسان و وادار نکن او را بر چیزی که قدرت ندارد بر آن، پس اگر چنین بکنی او را ضایع میکنی و هر كه یک مؤمن را ضایع بكند پس واجب است که او را هدایت و ارشاد بکند؛
- کافی ج 2 ص 44 ح 2 | وافی ج 4 ص 131
✍️ (و اما جمع بین احادیث در مورد ایمان) مولف عزیز فرمودند که ؛ در بین این احادیث اختلاف ندارد زیرا که اهم درجات ایمان هفت چیز است و مهم آنها ده چیز است و غير مهم زیادتر از اینها است و منافات در میان اینها نیست و معنای این احادیث صحیحه این است که در ایمان و بلکه در اسلام عمل بر احکام و اقدام بر واجبات و اجتناب از محرمات شرط است و ارتكاب بر افعال حرام و عدم اعتناء بر اعمال واجب سبب خروج از ایمان میشود با وجود اعتقاد بر واجبات و محرمات اسلاميه و اگر خدا نکرده در ارتکاب افعال شنيعه و در ترک اعمال واجبه اعتقاد هم نداشته باشد و فعل محرمات و ترک واجبات را حلال بداند پس از اسلام نیز خارج میشود؛
احادیث در مورد اسلام و اینکه اسلام یعنی چه؟
✅️ و ایضاً در کافی از احمد بن محمد برقی از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود؛
بدرستیکه اسلام عبارت است از تسلیم گردیدن بر فرمایش خداوند و پیغمبر او صلی الله علیه و آله و این تسلیم نمودن یقین کردن است و این یقین تصدیق نمودن است و این تصدیق اقرار کردن است و این اقرار عمل نمودن است و این عمل اداء حق واجبات و محرمات است ؛
بدرستیکه مؤمن اخذ نکرده دین خود را از رأی خودش ولکن دین از جانب خداوند تعالی آمده پس آن را مؤمن اخذ کرده بدرستیکه یقین مؤمن دیده میشود در عمل کردن او و انکار کافر دیده میشود در عمل نمودن او و قسم به خداوند تعالی مردمان امورات خودشان را شناخته اند پس شما بشناسید انکار کردن کافران و منافقان را با اعمال قبيحه و خبيثه ی آنها .
- کافی ج 2 ص 4۵ ح ۱
✅️ و از مدرک بن عبدالرحمن از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده؛
دین اسلام عریان است پس لباس آن حیاء است و زینت آن وفاء و مروت آن عمل صالح و عمود آن پرهیز کاری است و از برای هر چیزی یک اساس است و اساس اسلام دوست داشتن ما اهل بیت علیهم السلام است .
- کافی ج 2 ص 46 ح 2
احادیث در مورد اینکه مومن و مسلمان چه صفاتی دارند
✅️ و از ابی العباس روایت کرده که حضرت صادق علیه السلام فرموده؛
هر کسیکه شاد باشد به افعال خوب خود و غمگین باشد به اعمال زشت خودش پس آنکس مؤمن است.
- کافی ج 2 ص 232 ح 6
✅️ و باز از سلیمان روایت کرده که حضرت باقر علیه السلام فرمود که؛
آیا میدانی مسلم کدام است ؟
عرض کردم؛ فدایت شوم شما اعلم هستید؛
حضرت فرمود؛ مسلم آن کس است که مسلمانان از زبان او و از دست او سلامت باشند؛
و بعد از این فرمود؛ آیا میدانی مؤمن کدام شخص است ؟
عرض کردم؛ فدایت شوم شما خوبتر میدانید؛
حضرت فرمود؛ مؤمن آن است که مسلمانان او را بر اموال و بر نفوس خودشان امین نمایند و از او خاطر جمع باشند، و از برای مسلم حرام است که بر مسلم دیگر ظلم بکند و یا او را خوار و ذلیل نماید و یا او را از حقش دفع کند که بر از مشقت شود.
- کافی ج 2 ص 232 ح 12 | وافی ج 4 ص 161
✅️ و از حذاء روایت کرده که حضرت باقر علیه السلام فرمود؛
بدرستیکه مؤمن آن است که زمانی که راضی میشود و خوشحال میگردد این حالت او را بر معصیت داخل نکند و بر باطل وادار ننماید و زمانیکه غضبناک باشد غضب او خارج نکند او را از قول حق و باطل نگوید و زمانیکه قادر شود قدرت او خارج ننماید او را بر تعدی و ظلم کردن و اخذ نمودن او چیزی را که حق او نیست.
- کافی ج 2 ص 234 ح 13 | وسائل الشیعه ج 15 ص 192 ح 26
✅️ و از صفوان روایت نموده که حضرت صادق علیه السلام فرمود؛
بدرستیکه مؤمن آن کس است که زمانیکه غضبناک شد غضب او خارج نکند او را از حق گفتن و فعل حق نمودن و وقتی که راضی شد رضای او داخل ننماید آن مؤمن را در باطل و زمانیکه قادر شد به کسی اخذ نکند از آن کس زیادتر از آنچه حق دارد.
- کافی ج 2 ص 233 ح 11 | وافی ج 4 ص 161
✅️ و از ابن خالد از حضرت باقر علیه السلام روایت کرده که حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده که؛
آیا خبر بدهم به شما بر صفات مؤمن، بدانید مؤمن کسی است که مردمان او را امین بکنند بر نفوس و اموال خودشان و آیا خبر بدهم به شما بر صفات مسلم، پس مسلم آن کس است که مسلمانان از زبان و دست او سلامت باشند تا اینکه فرمود بر مؤمن حرام است اینکه ظلم بر مؤمن دیگر نماید و یا او را خوار بکند و یا غیبت او را بنماید و یا او را یک مرتبه دفع و طرد بکند.
- کافی ج 2 ص 235 ح 19 | وافی ج 4 ص 162
احادیث در مورد اسلام و ایمان در بیان ارکان ایمان و علامات اسلام
✅️ و از ابی بصیر روایت کرده که حضرت صادق علیه السلام فرمود که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده که؛
از برای اهل دین اسلام چند علامت است و با آن علامات شناخته میشوند راستگوئی در گفتگو کردن و ادای امانت و وفاء بر عهد و صله ارحام و رحم نمودن بر ضعیفان و با زنان خود کمتر اختلاط کردن و بذل نمودن معروف و حسن خلق و وسعت خلق و تابع شدن و تبعیت کردن آنچه شخص را به خداوند نزديک و مقرب میکند؛
تا اینکه فرمود؛ بدرستیکه مؤمن مشغول میشود بخودش و در زحمت میشود و مردمان از او در راحت میشوند تا آخر حدیث.
- کافی ج 2 ص 239 ح 30
✅️ و از حریز از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده که؛
ایمان را چهار رکن است اول اعتماد نمودن به خداوند تعالی در دفع ضرر و جلب نفع و دوم تفویض امور و واگذاشتن امورات دین اسلام از امامت و خلافت و بیان احکام به سوی کسیکه خداوند او را معین فرموده و سوم راضی شدن به حكم قضا و قدر خداوند در نفع و ضرر و چهارم تسلیم شدن بر آنچه خداوند امر و نهی فرموده از احکام دین .
- کافی ج 2 ص 47 ح 2 | وافی ج 4 ص 135
✅️ و از ابن مسکان روایت کرده که عرض کردم به حضرت صادق علیه السلام که؛
اسلام عبارت از چیست؟
حضرت فرمود؛ نام دین خداوند اسلام است و آن دین خداوند قبل از شما بوده و بعد از شما خواهد بود پس هر کسی که اقرار نماید به دین خداوند پس او مسلم است و هر کس عمل بکند بر آنچه خداوند امر فرموده پس آن کس مؤمن است.
- کافی ج 2 ص 38 ح 4 | وافی ج 4 ص 79
✅️ و از ابن خالد روایت کرده که حضرت باقر علیه السلام فرمود؛
آیا خبر دهم بر تو اصل و فرع و سر اسلام را؟
عرض کردم؛ فدایت شوم خبر بده بمن؛ حضرت فرمود؛ اصل اسلام نماز و فرع آن زكوة و سر آن و قوام و دوام آن جهاد است تا آخر حدیث.
- کافی ج 2 ص 62 ح 3 | وافی ج 11 ص 22
✅️ و از ابن عرزمی روایت کرده که حضرت صادق علیه السلام فرموده؛
قوام اسلام با سه چیز نماز و زکوة و دوست داشتن ما اهل بیت علیهم السلام است.
- کافی ج 2 ص 18 ح 4
✅️ و از ابی صالح روایت کرده که عرض کردم به حضرت صادق علیه السلام که؛
مرا مطلع فرمائید بر حدود ایمان؟
پس فرموده؛ شهادت بر وحدانیت خداوند تعالى و به رسالت حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و اقرار به جمیع آنچه از جانب خداوند آورده و پنج وقت نماز و ادای زکوة و روزه ماه رمضان و حج بيت الله و دوست داشتن دوستان ما و دشمن بودن با دشمنان ما و با راستگویان بودن در اقوال و افعال ایشان.
- کافی ج 2 ص 18 ح 2 | وافی ج 4 ص 87
✅️ و از اسمعیل جعفی روایت کرده که شخصی به حضور حضرت باقر علیه السلام وارد شد و با او یک صحيفه بود حضرت فرمود؛
این صحیفه ی یک نفر است که در آن سؤال کرده از دین خداوند که بدون آن دین اعمال را خداوند قبول نمیکند؛ پس آن شخص عرض نمود که بلی این طور است.
آنحضرت فرمود؛ آن دین عبارت است از شهادت بر وحدانیت خداوند و به رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله، و اینکه اقرار بکنی بر آنچه آن حضرت از جانب خداوند آورده از احکام اسلام و از حلال و حرام، و اینکه دوست داشته باشی ما اهل بیت آنحضرت را و دشمن بداری و برائت نمائی از دشمنان ما، و تسلیم بکنی بر اوامر ما، و پرهیز کاری و تواضع داشته باشی، و منتظر شوی به ظاهر شدن قائم ما اهل بیت علیهم السلام ، پس بدرستی که از برای ما دولتی و سلطنتی خواهد شد و هر وقتی که خداوند تعالی خواسته باشد قائم ما را با آن سلطنت به جمیع دنیا ظاهر فرماید.
- کافی ج 2 ص 23 ح 13
✅️ و از ابی جارود روایت کرده که حضرت باقر علیه السلام بر او فرمود ؛
آن دین خداوند که ما در آن دین هستیم شهادت بر توحید و به رسالت حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله است و اقرار کردن بر آنچه آنحضرت آورده از احکام دین، و دوست بودن با دوستان ما و برائت کردن از دشمنان ما، و تسلیم نمودن بر اوامر ما، و انتظار کشیدن ظهور قائم ما عجل الله تعالی فرجه الشریف، و جد و جهد کردن در عبادت و پرهیز کاری از گناهان.
- کافی ج 2 ص 21 ح 10
✍️ (و اما جمع بین احادیث در مورد ایمان و اسلام) مولف عزیز فرمودند که ؛ از امثال این احادیث در کافی و در وسائل الشيعه و مستدرک آن بسیار است و جمله ای از آنها را در کتاب اساس الاسلام نقل کرده ام و در میان این احادیث منافات ندارد زیرا که در بعض احادیث اهم احکام اسلام و دین را ذکر فرموده اند ، و در بعض دیگر مهم آن را ذکر کرده اند، و در بعض دیگر حال راوی حدیث را ملاحظه نموده اند در ذکر کردن ارکان و حدود و مهمات اسلام و دین و ایمان، و همه ی این احادیث صحیح است و هر کدام در یک مقام درست و بیان واقع است و مراد از همه ی احادیث این است که اسلام واقعی و ایمان حقیقی بدون عمل بر احکام اسلام نمیشود و اینکه دیندار بودن و مسلم شدن و با ایمان گردیدن موقوف است بر عمل کردن، و الا، نه اسلام حقیقی و نه ایمان واقعی خواهد شد، و در قیامت با فجار و اشرار و كفار معذب خواهد بود و اسلام زبانی و ایمان ظاهری فائده نخواهد کرد و این معنای احادیث است بدون شک.
حدیث مفصل و جامع در مورد تکالیف اعضای انسان و درجات ایمان آنها
✅️ و در کافی با سند خود از ابی عمرو زبیری روایت کرده که به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم؛
ای عالم بر احکام اسلام و ای دانای حلال و حرام کدام اعمال افضل است در نزد خداوند تعالی؟
آنحضرت فرمود؛ آن عمل که خداوند بدون آن هیچ عمل را قبول نمیفرماید؛
عرض کردم؛ آن عمل کدام است؟
حضرت فرمود؛ ایمان آوردن به خداوند و بر وحدانیت او بلندترین اعمال است به حسب درجه، و اشرف اعمال است به حسب منزلت، و بهترین اعمال است به حسب ثواب و آجر؛
عرض نمودم؛ آیا خبر میفرمائید بمن که آن ایمان قول با عمل است، و یا قول بدون عمل بوده؟
آنحضرت فرمود؛ ایمان همه آن اعمال است، و قول بعضی از اعمال ایمان است به واجب فرمودن خداوند آن قول را در ایمان که در قرآن آشکار است؛ جزء بودن قول در اعمال ایمان و نور آن واجب واضح است، و حجت آن واجب در قرآن ثابت است، و شهادت میکند بر اینکه ایمان عمل است کتاب خداوند، و دعوت مینماید قرآن عمل کننده را بسوی اقرار بر خداوند، و ایمان بر او؛
عرض کردم؛ فدایت شوم بیان فرمائید ایمان را بر من تا اینکه بفهمم و بدانم ایمان را؟
آنحضرت فرمود؛ ایمان حالات و درجات و طبقات و منازل دارد پس جمله ای از ایمان که خداوند مردمان را بر آن تکلیف فرموده تمام است، و تمام شدن آن با تمام بودن جميع اعمال ایمان است و بعضی از آن ناقص است و ناقص شدن آن با نقص اعمال آن است، و جمله ای از آن رجحان دارد بر نقصان آن؛
عرض کردم؛ آیا ایمان تمام میشود و ناقص میگردد؟ و زیادتر و کمتر در آن میشود؟
حضرت فرمود؛ بلی همه اینها در ایمان میشود؛
عرض نمودم؛ چطور زیاده و نقصان در ایمان میشود؟
آنحضرت فرمود؛ به علت اینکه خداوند فرض و واجب فرموده ایمان را بر اعضاء و جوارح اولاد حضرت آدم علیه السلام و قسمت فرموده ایمان را بر اعضای ایشان و برای هر جارحه ی ایشان چیزی از اعمال قرار داده، پس نیست یک جارحه ی از اولاد حضرت آدم علیه السلام مگر اینكه یک تكليف مخصوص دارد بغیر از آن تکلیف که جارحه ی دیگر ایشان دارد، و هر کدام از اعضا مکلف است بر تکلیف خاص؛
پس از جمله اعضای انسان قلب او است که به آن قلب تعقل میکند، و امورات را ملاحظه مینماید، و بصیرت حاصل میکند ، و می فهمد، و آن قلب رئیس بدن است که جوارح انسان به چیزی وارد و از چیزی خارج نمیشود مگر از رأی و امر آن قلب؛
و از جمله اعضای او دو چشم او است که با آنها اشیاء را میبیند ، و دو گوش او است که با آنها صداها را میشنود و دو دست او است که با آنها اشیاء را بر میدارد و میگذارد و دو پای او است که با آنها راه میرود و آلت تناسل او است که شهوت ، مباشرت زنان با آن میشود و زبان او است که با آن نطق میکند ، و سر او است که صورت و روی انسان در آن است، پس نیست از این جوارح یک جارحه ای مگر اینکه آن مکلف است بر یک تكليف مخصوصی از ایمان، و غیر از آن تکلیف که جارحه ی دیگرش بر آن مکلف است، و مکلف شدن هر یکی از اعضای او به واجب فرمودن خداوند تعالی است آن جارحه را که کتاب خداوند بر آن تکلیف ناطق شده، و شهادت نموده بر مکلف بودن هر یکی از اعضای او بر یک تكليف خاص؛
پس واجب فرموده خداوند بر قلب او غیر آن تکلیف را که به گوش او فرض فرموده و واجب کرده به گوش او غير آنچه را که به چشمان او واجب نموده و واجب کرده به چشمان او غیر آنچه را که به زبان واجب کرده و واجب نموده به زبان غیر آنچه را که به دستها واجب کرده و واجب نموده به دستها غیر آنچه را که بر پاهای او واجب کرده و فرض نموده بر پاهای او غیر آنچه را که بر آلت تناسل او واجب کرده و واجب نموده بر آلت تناسل او غیر آنچه را که بر روی و صورت او فرض کرده؛
👈 پس اما آنچه واجب نموده از ایمان بر قلب انسان پس اقرار و معرفت و بستن دل و راضی شدن و تسلیم شدن است بر اینکه خداوند تعالی شریک ندارد و او یگانه خداوند است و زن و اولاد ندارد؛ و اقرار معرفت بر اینکه حضرت خاتم الانبياء صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده او است و دیگر اقرار بر آنچه از جانب خداوند آمده چه کتاب باشد و یا پیغمبران گذشته باشند پس این اقرار آن چیزی است که خداوند بر قلب انسان واجب کرده و این اقرار و معرفت عمل قلب است و این فرمایش خداوند است که در قرآن در سوره نحل فرموده؛
« مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ». یعنی؛ هر که کافر شود به خداوند بعد از ایمانش مگر کسیکه مجبور شده باشد به سبب تقیه کردن و قلب او ساكن و خاطر جمع باشد در ایمان خود که در اول داشت ولکن اگر کسی باشد که فراخ کرده باشد سینه خود را بر کفر پس بر آنها است غضب و عذاب خداوند.
و در سوره رعد فرموده؛ « أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »؛ یعنی آگاه باشید به سبب ذکر خداوند که پیغمبر صلی الله علیه و آله و یا قرآن است خاطر جمع میشود قلبهای مؤمنین در ایمان ایشان؛
و در سوره مائده فرموده؛« وَ قالَ الَّذِينَ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ »؛ یعنی؛ آن جماعت با دهان اظهار ایمان نمودند و حال آنکه قلبهای آنها تصدیق نکرده و با قلب ایمان نیاورده اند؛
و در سوره بقره فرموده؛ « وَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ »؛ یعنی؛ اگر اظهار بکنید آنچه را که در قلبهای شما است از کفر و قصد معصیت کاری و مخفی نمائید آنها را خداوند محاسبه خواهد فرمود با شما در همه آنها در روز قیامت و بعد از حساب کشیدن از شما، پس میبخشد گناه قلب را از برای کسیکه میخواهد و عذاب میکند از برای آنکه خواسته باشد، پس آنچه مذکور شد از آیات شریفه چیزی است که فرض و واجب نموده خداوند آن را بر قلب که اقرار و معرفت قلب باشد و آن عمل قلب شخص مسلم است و آن سر ایمان و اول واجبات خداوند تعالی است؛
👈 و واجب کرده خداوند به زبان سخن گفتن و ترجمان شدن را از قلب بر آنچه قلب شخص بر آن بسته شده و اعتقاد بر آن کرده و اقرار بر آن نموده و در این تکلیف زبان خداوند در سوره بقره فرموده؛ « وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا » يعني؛ شما مؤمنان به سائر مردمان قول و سخن نیکو بگوئید از امر بمعروف و نهی از منکر؛
و باز فرموده؛ « وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَٰهُنَا وَإِلَٰهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ » یعنی؛ شما مسلمانان بر جماعت یهود و نصاری بگوئید که ما ایمان آوردیم به وحدانیت خداوند و بر هر تکلیف که از جانب خداوند به ما آمده و بر آنچه از خداوند به شما تکلیف شده به زبان حضرت موسی و عیسی علیهم السلام از رسالت و ختم رسالت حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و خداوند ما و شما یکی است و ما بفرمایشات او ایمان داریم و تصدیق میکنیم؛ و این اقرار زبان را خداوند به زبان واجب کرده و این عمل زبان است.
👈 و فرض فرموده به گوش شخص این را که نگه دارد آن را از شنیدن آنچه حرام کرده خداوند و این را که اعراض کند از آنچه حلال نیست او را، از جمله ی چیزی که نهی کرده خداوند از آن و اعراض نماید از آنچه به غضب میآورد خداوند را پس در بیان اینها در سوره نساء فرموده؛
« وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ »؛ یعنی؛ بتحقیق خداوند نازل فرموده در قرآن این را که چون شنیدید از کفار و منافقان که بر آیات خداوند کافر میشوند و استهزاء بر آیات او میکنند پس شما مؤمنين با آنها ننشینید تا اینکه آنها طعن و گفتگو بکنند در غیر آیات خداوند؛
و بعد از این آیه خداوند خارج فرمود محل نسيان را و فرموده؛ « وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ »؛ یعنی؛ هر گاه فراموش کاری نمود تو را شیطان و با آنها بودی پس بعد از یادآوردن حکم خداوند دیگر با قوم ظلم کنندگان در یک مجلس ننشینی؛
و در سوره زمر فرموده که؛ « فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ »؛ یعنی؛ بشارت بده بندگان مرا که گوش میکنند سخن را پس تابع میشوند خوبتر آن را و ایشان آن کسانند که خداوند آنها را هدایت کرده و ایشانند صاحبان قلب درست ؛
و در سوره مؤمنون فرموده؛ « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ » يعنى البته راستکار شدند مؤمنان که در نماز خودشان خشوع میکنند و آن کسانی که از سخن بدون فائده اعراض میکنند و از شنیدن کلمات لغو احتراز مینمایند و آن کسانی که زکوة اموال خود را میدهند؛
و در سوره قصص فرموده در صفت مؤمنين؛ « وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ »؛ یعنی؛ زمانیکه شنیدند سخن هرزه و زشت را پس از آن اعراض و دوری میکنند؛
و در سوره فرقان در حق ایشان فرموده؛ « وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا »؛ زمانیکه میگذرند به سخن لغو در حال نا آلودگی میگذرند و گوش بر آن سخن نمیدهند، پس این آیات در تکلیف گوش است که خداوند واجب فرموده به گوش از ایمان که استماع نکند به سوی آنچه حلال نیست از برای آن و این عمل گوش است و این از ایمان است؛
👈 و واجب کرده خداوند به چشم این که نظر نکند به سوی آنچه حرام فرموده به چشم و این که اعراض بکند از آنچه خداوند نهی فرموده از آن که حلال نیست نظر کردن بر آن و این عمل چشم است و از جمله اجزای ایمان است و در این خصوص خداوند در سوره نور فرموده؛ « قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ »؛ یعنی؛ بگو بر مؤمنین بپوشانند چشم خودشان را و حفظ بکنند فرج خود را از نامحرم پس در این آیه شریفه نهی فرموده مؤمنین را از اینکه نظر بکنند بر فرج دیگری و به عورات همدیگر و حفظ بکنند فرج خود را از این که کسی نظر نماید بر فرج او؛
و باز در خصوص زنان فرموده؛ « وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ »؛ یعنی؛ نظر نکند یک نفر زن به فرج زن دیگر و حفظ بکند فرج خود را از اینکه کسی به فرج او نظر نماید؛
و هر آیه ای که در قرآن در حفظ فرج است همه ی آنها حفظ از زنا است مگر این آیه که در خصوص حفظ از نظر کردن دیگران است؛
و بعد از این جمع نموده آنچه را که واجب کرده بر قلب و زبان و گوش و چشم در آیه دیگر پس در سوره فصلت فرموده ؛ « وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ »؛ یعنی؛ و نبودید شما ساکت زبان، و ترسان باشید از اینکه گواهی بدهد بر ضرر شما گوش و چشم و پوست شما و قصد کرده خداوند از « جُلُودُ » فرج و ران ها را که در وقت زنا با هم دیگر ملاقات میکنند؛
و در سورۂ بنی اسرائیل فرموده؛ « وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا »؛ یعنی؛ پیروی مکن آنچه را که علم بر آن نداری بدرستیکه گوش و چشم و قلب همه ی اینها سؤال کرده خواهد شد از آنچه کرده اند پس این است آنچه خداوند واجب نموده است بر چشم از پوشیدن آن از نامحرم و این عمل چشم است و از اجزای ایمان است.
👈 و واجب فرموده خداوند بر دست ها این را که جنبانیده نشوند به سوی آنچه خداوند حرام کرده و جنبانیده شوند بر آنچه امر فرموده بر آن و واجب فرموده بر آنها صدقه و صله رحم و جهاد را در راه خداوند و وضو گرفتن را از برای نمازها و در سوره مائده فرموده ؛ « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ (تا آخر آیه) »؛ یعنی؛ ای آن کسانی که ایمان دارید زمانی که میخواهید نماز بگذارید پس بشوئید روی خود را و دستهای خود را تا به مرفق و بعد از آن مسح بکنید بر بعض سر و دو پای خود را تا به مفصل پاها؛
و در سوره محمد صلی الله علیه و آله در خصوص جهاد فرموده؛ « فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ (تا آخر آیه) »؛ یعنی؛ زمانیکه ملاقات نمودید با کفار در غیر موقع جنگ پس گردن آنها را بزنید تا اینکه چون ترسانیدید آنها را پس محکم بکنید عهد و پیمان خود را پس رها کنید گرفتار شدگان آنها را و یا معاوضه نمائید اسیر آنها را با اسیران خودتان تا اینکه جنگ از میان شما و آنها برداشته شود؛ پس این چیزی است که واجب کرده خداوند بر دست های شخص زیرا که صدقه و صله ارحام و وضوء و جهاد با دست ها میشود.
👈 و واجب فرموده بر پاهای شخص این را که با آنها راه نرود به سوی آنچه معصیت است و فرض نموده بر آنها راه رفتن را به سوی آن چیزی که رضای خداوند در آن است از حج و جهاد و سائر عبادات و طاعات، و در سوره ی بنی اسرائیل فرموده؛ « وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا (تا آخر آیه) »؛ یعنی؛ از روی تکبر در زمین راه مرو به درستی که زمین را نخواهی شکافت و در بلندی به کوهها نخواهی رسید؛
و درسورة لقمان فرموده؛ « وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ »؛ يعنى؛ میانه روى بكن در رفتار خودت و بپوشان بعض آواز خود را به درستی که بدترین آوازها صدای خر است که هر قدر زور دارد صدایش را بلند میکند؛
و خداوند فرموده در آنچه شهادت میکنند در قیامت دست ها و پاهای شخص به خودش بر آنچه آن را نموده از افعال بد در سوره يس « الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ (تا آخر آیه) »؛ یعنی؛ در روز قیامت مهر میزنیم بر دهان ایشان و سخن میگوید با ما دست های ایشان و گواهی میدهد پاهای آنها بر آنچه میکرده اند و این نیز از آن چیزی است که خداوند واجب کرده بر دست ها و پاهای شخص و این عمل آنها است و از اعمال ایمان است.
👈 و واجب نموده بر روی انسان سجده کردن را برای خداوند در روز و در شب در وقت نمازها پس فرموده در سوره حج؛ « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ »؛ یعنی؛ ای آن کسانی که ایمان دارید رکوع و سجده و عبادت بکنید به خداوند خودتان و بجا بیاورید کارهای خوب را تا اینکه شما رستکار باشید؛ و این واجب، جمع کننده ی فرایض و واجبات است بر روی و دست ها و پاها زیرا که سجده بدون اینها نمیشود؛
و در سوره جن فرموده؛ « وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا »؛ یعنی؛ آلات سجده از برای خداوند است پس مخوانید با خداوند هیچ چیزی را؛
و فرموده در آنچه واجب کرده بر جوارح شخص از طهارت که وضوء و غسل و تیمم باشد و از نمازها و حال آنکه در اینها صفا است از برای شخص و بیان این آن است که به درستی که خداوند زمانی که برگردانید پیغمبر صلی الله علیه و آله خودش را از بیت مقدس در نماز به سوی کعبه ی معظمه پس نازل فرمود در سوره بقره؛ « وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ »؛ یعنی؛ ایمان شما را خداوند ضایع نمیکند که اول نماز شما بر بیت مقدس بوده و بعد از آن روی به کعبه نماز میگذارید به درستی که خداوند به مردمان هر آینه مهربان و رحم کننده است؛ و بیان این آن است که نماز را ایمان قرار داده از جهت این که نماز اشرف واجبات جوارح انسان است؛
👈 پس هر کسی که ملاقات بکند به خداوند در حالتی که جوارح خود را حفظ نموده و وفاء کرده هر جارحه ی او بر آنچه خداوند بر آن جارحه واجب نموده بود و از کبایر گناهان اجتناب کرده باشد و بر واجبات عمل بکند پس ایمان او کامل میشود و او از اهل جنت است و هر که خیانت بکند در چیزی از واجبات و محرمات و یا اینکه تجاوز نماید در آنچه خداوند امر فرموده ملاقات میکند به خداوند در حالتی که ایمان او ناقص است؛
زبیری گفت عرض نمودم به حضرت صادق علیه السلام که؛ فهمیدم کمیِ اجزای ایمان را و تمام شدن ایمان را پس زیادتی ایمان چطور است و از کجا آمده است؟
آنحضرت فرمود ؛ از فرمایش خداوند در سوره توبه؛ « وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِ إِيمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَىٰ رِجْسِهِمْ »؛ یعنی؛ زمانیکه نازل شود یک سوره پس بعضی از مردمان میگوید که کدام یکی از شما را این سوره فائده نمود و ایمان او را زیادتر کرد، پس آن کسانی که ایمان آورده اند پس آن سوره از برای ایشان سبب زیاد شدن ایمان میشود و ایشان به همدیگر بشارت میدهند از جهت زیاد شدن یقین ایشان، و اما آن کسانی که در قلب آنها مرض و ناخوشی است پس از برای آنها زیادتر میکند نجاست و نفاق را؛ و این آیه دلیل است به زیاد شدن ایمان و ناقص شدن آن؛
و آنحضرت فرمود ؛ و دلیل دیگر بر زیاد شدن ایمان فرمایش خداوند است در سوره كهف؛ « نَّحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ نَبَأَهُم بِٱلۡحَقِّ إِنَّهُمۡ فِتۡيَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدࣰى »؛ یعنی؛ ما حکایت میکنیم ای پیغمبر برای تو احوال اصحاب کهف را به راستی، بدرستی که ایشان چند نفر جوان مرد بودند که ایمان آوردند به خداوند تعالى و ما زیادتر نمودیم هدایت بر ایمان ایشان را؛
و هرگاه در جميع افراد، ایمان یک اندازه و در یک مرتبه بود که در آن زیادت و نقصان نمیشد و در ایمان علم به خداوند و اقرار به رسالت حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله کافی میبود، چنانکه بعض از مردمان میگویند، در این فرض از برای کسی فضیلت نمیشد بر دیگری و شخص کامل در ایمان با کسی ناقص در آن مساوی میشدند و هر آینه برابر میبودند و باطل میشد ترجیح بعضی بر بعض دیگر و این از عدالت خداوند دور و بلکه محال است، و لكن به تمام شدن ایمان داخل میشوند مؤمنان بر جنت و به زیاد بودن در ایمان رجحان بر یکدیگر دارند در درجات جنت در نزد خداوند، و با کمی بعض اجزای ایمان داخل میشوند تقصیر کنندگان و معصیت کاران در آتش دوزخ. (تمام شد حدیث).
- کافی ج 2 ص 33 ح ۱
✍️ در این حدیث صحیح تکالیف اعضای انسان را آن حضرت ذکر فرموده و در هر یکی یک آیه شریفه و یا چند آیه شاهد آورده و این حدیث جامعِ چندین احادیث صحیحه است و عمل بر این در شرایع الاسلام کافی است خصوصاً با ضم کردن احادیث سابقه بر این و از برای اهل اسلام در عمل بر احکام ایمان و در دانستن این که ایمان عبارت از چیست کفایت است.
✍️ تمام شد این رساله در ساعت آخر از روز آخر از دهه ی آخر از ماه آخر از سال هفتم از دهه ی پنجم از صد چهارم از هزار دوم از هجرت حضرت سید الانبياء صلی الله علیه و آله
تمام مسائل احکام را طبق آیات و احادیث : در پیج اینستاگرام و در صفحه ی احکام در وبسایت مطالعه نمایید و از سوالاتی که در کامنت ها پیج اینستاگرام شده مطلع شوید و اگر سوالی داشتید از طریق دیدگاه ها در سایت و از طریق کامنت و دایرکت اینستاگرام اقدام نمایید.